معنی محاسبت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

محاسبت. [م ُ س َب َ] (ع مص) محاسبه. حساب کردن. (از منتهی الارب).
- علم محاسبت، علم حساب. علم شمار: و در علم محاسبت چنانچه معلوم است چیزی دانم. (گلستان). رجوع به محاسبه شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

(مصدر) محاسبه: اما مقام محاسبت در پیش ترازو بود، محاسبت آنست که طاعات و معاصی را با خود حساب کند.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر