معنی مجربات در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

مجربات. [م ُ ج َرْ رَ] (ع ص، اِ) چیزهای آزموده و تجربه شده. (ناظم الاطباء). ج ِ مجربه. رجوع به مجربه و مجرب شود. || (اصطلاح منطق) آن مقدمات بوند که نه به تنهایی خرد بشاید دانستن و نه به تنهایی حس، ولیکن به هر دو شاید دانستن، چنانکه چون حس از چیزی هر باری فعلی بیند یا او را حالی بیند و همه ٔ بارها چنان بیند داند خرد که نه از سبب اتفاق است و الا همیشه نبودی و بیشتر این حال نبودی. (دانشنامه ٔ علائی، یاد داشت به خط مرحوم دهخدا). آن است که عقل بواسطه ٔ مشاهده های مکرر درباره ٔ آن حکمی قاطع صادر کند مانند اینکه گوییم «نوشیدن سقمونیاصفرا را نرم و روان می سازد» و این حکم حاصل نشده است مگر از راه مشاهدات بسیار. (از تعریفات جرجانی).

حل جدول

آزموده شده‌ها، تجربه شده‌ها،

آزموده شده ها، تجربه شده ها

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) جمع مجربه (مجرب) .

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر