معنی مجاب کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

مجاب کردن. [م ُ ک َ دَ] (مص مرکب) مفحم کردن. در جدالی لفظی مخاطب را از دادن جواب عاجز ساختن. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). در مناظره کسی را مغلوب کردن.

مترادف و متضاد زبان فارسی

متقاعد کردن، راضی کردن، قبولاندن (رای، نظر)، مغلوب کردن، وادار به‌تسلیم کردن

فرهنگ فارسی هوشیار

پاسخ دادن (مصدر) پاسخ دادن، مغلوب کردن کسی را در مناظره.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر