معنی متولد شدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

مترادف و متضاد زبان فارسی

به دنیاآمدن، زاده شدن، ولادت یافتن،
(متضاد) مردن، ازدنیا رفتن، از دنیا رخت بربستن، هستی‌یافتن، به وجود آمدن، ایجاد شدن

فرهنگ فارسی هوشیار

(مصدر) زاییده شدن بوجود آمدن: از جانور آنچه از عفونات متولد شود چون انواع کرم و مگس بی حس نباشند. . .

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر