معنی متوقم در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
متوقم. [م ُ ت َ وَق ْ ق ِ] (ع ص) کشنده ٔ صید. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). کشنده ٔ شکار. (ناظم الاطباء). || ترساننده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || یادکننده. (ناظم الاطباء). و رجوع به توقم شود.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.