معنی متوجه شدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

روی آورشدن

مترادف و متضاد زبان فارسی

فهمیدن، درک کردن، آگاه گشتن، ملتفت شدن، رو کردن، روی آوردن، رو نهادن، پرداختن، عطف شدن، برگشتن

فرهنگ فارسی هوشیار

روی آوردن، آگاه شدن دریافتن (مصدر) توجه کردن روی آوردن: از کاشان متوجه بلده المومنین قم شد.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر