معنی متنفر شدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

مترادف و متضاد زبان فارسی

بیزار شدن، مشمئز داشتن، دل‌زده شدن، منزجرشدن، نفور گشتن، نفرت پیدا کردن، رمیده‌شدن، فراری شدن، گریزان شدن

فرهنگ فارسی هوشیار

متنفر گردیدن شمانیدن کنیکیدن بیزار شدن رمیدن (مصدر) بیزار شدن نفرت داشتن رمیدن: قوت شاعره من سحر از فرط ملال متنفر شده از بنده گریزان میرفت. (حافظ)

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر