معنی متنسک در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

متنسک. [م ُ ت َ ن َس ْ س ِ] (ع ص) پرستنده. (منتهی الارب) (آنندراج). دیندار و پارسا و خداپرست. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد). متعبد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا): و نیز صاحب مردی عدلی مذهب بود و عدلی مذهبان بغایت متنسک باشند. (چهارمقاله ٔ عروضی ص 28).

فرهنگ معین

(مُ تَ نَ سِّ) [ع.] (اِفا.) پرستنده، عبادت کننده.

فرهنگ عمید

عبادت‌کننده، دین‌دار، پارسا،

فرهنگ فارسی هوشیار

دیندار و عبادت کننده نیایشگر (اسم) پرستنده عبادت کننده جمع: متنسکین: و نیز صاحب مردی عدلی مذهب بود و عدلی مذهبان بغایت متنسک باشند.

فرهنگ فارسی آزاد

مُتَنَسِّک، مُتَزَهِّد، مُتَعَبِّد، عبادت کننده و زُهد جوینده،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر