معنی متقبل شدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

مترادف و متضاد زبان فارسی

به گردن گرفتن، به عهده گرفتن، عهده‌دارشدن، ذمه‌دار شدن، پذیرفتن، قبول کردن

فرهنگ فارسی هوشیار

به گردن گرفتن پذیرفتن (مصدر) : پادشاهی پسر را بادیبی داد. . . ادیب خدمت کرد و متقبل شد روزگاری برو سعی کرد.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر