معنی متقاعد شدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

مترادف و متضاد زبان فارسی

بازنشست شدن، بازنشسته شدن،
(متضاد) شاغل‌بودن، از کار کناره‌گیری کردن، راضی شدن، قانع شدن، مجاب شدن، پذیرفتن، قبول کردن،
(متضاد) رد کردن، نپذیرفتن

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ پاسخ یافتن، کناره گرفتن، بازنشسته شدن، پذیرفتن، باز ایستادن (مصدر) از کار کناره گرفتن، قبول کردن مجاب شدن، بازنشسته شدن.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر