متضاعف در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
متضاعف. [م ُ ت َ ع ِ] (ع ص) دو چند شونده. (آنندراج). دو چندان شده. (ناظم الاطباء): بدین سبب استشعار سلطان زیادت شد و فزع و بیم متضاعف. (جهانگشا). هر روز قوت زیاده تر و شوکت و عظمت، متضاعف و عدد بیشتر می شد. (تاریخ قم ص 253). || دو چندان کننده. (آنندراج). دو چندان کرده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). و رجوع به تضاعف شود.
فرهنگ معین
(مُ تَ عِ) [ع.] (اِفا.) دو چندان شونده.
فرهنگ عمید
دوبرابر، دوچندان،
مترادف و متضاد زبان فارسی
دوبرابر، دوچندان
فرهنگ فارسی هوشیار
دو چند دو چندان (اسم) دو چندان شونده.
فرهنگ فارسی آزاد
مُتَضاعِف، دو برابر شونده، دو برابر،
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.