معنی متشنج شدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
مترادف و متضاد زبان فارسی
به همخوردن، شلوغ شدن، آشفته شدن، بینظم شدن، بحرانی شدن، آشوبزده شدن، بحرانزدهشدن، لرزه گرفتن، دچار تشنج شدن، لرزشگرفتن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.