معنی متدنی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
متدنی. [م ُ ت َ دَن ْ نی] (ع ص) اندک اندک نزدیک شونده، مأخوذ از دنو. (آنندراج). کسی که اندک اندک نزدیک شود. (ناظم الاطباء). و رجوع به تدنی شود.
متدنی ٔ. [م ُ ت َ دَن ْ ن ِءْ] (ع ص) (از «د ن ء») برانگیزنده بر فرومایگی، مأخوذ از دناء. (آنندراج). آن که برانگیزاند و مجبور کند کسی را بر فرومایگی و دونی. (ناظم الاطباء).
فرهنگ فارسی آزاد
مُتَدَنِّی، به تدریج پست شونده، پست، فرومایه،
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.