متخزب در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
متخزب. [م ُ ت َ خ َزْ زِ] (ع ص) آماس کرده و تهبج کرده. (آنندراج). آماسیده و متورم و فربه. (ناظم الاطباء). و رجوع به تخزب شود.
فرهنگ فارسی هوشیار
آماسیده
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.