معنی متبرکه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

متبرکه. [م ُ ت َ ب َرْ رِ ک َ / ک ِ] (ع ص) مأخوذ از تازی، مقدس. (ناظم الاطباء). از «متبرکه» عربی. ج، متبرکات. مقدس. محترم: به روضه ٔ متبرکه ٔ شاه چراغ رفته. (مجمل التواریخ گلستانه).
- اماکن متبرکه، جاهای مقدس مانند خانه ٔ خدا و مقابر انبیاء و اولیاء. (ناظم الاطباء).
- ایام متبرکه، روزهای میمون و خجسته مانند روز تولد پیغامبر و امامان و روز مبعث.

فرهنگ عمید

متبرک

مترادف و متضاد زبان فارسی

متبرک، باقداست، قدسی

فرهنگ فارسی هوشیار

مقدس، محترم، روزهای میمون و خجسته

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر