معنی مبدا ء در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) جای شروع مقابل مقصد: حرکتی که بواسطه آن از مبدا به مقصد رسند، آغاز شروع، جای آشکار کردن جمع: مبادی، اصل هر شی ء جمع: مبادی، سبب جمع: مبادی. یا مبدا ء ازلی. یا مبدا ء اعلی. یا مبدا ء اول. ذات حق تعالی. یامبدا ء قریب. هر مبدائی که با ذی المبدا ء خود فاصله کمتری داشته باشد قریب است مثلا قوت عامله که محرک عضلات است برای صدور فعل مبدا ء قریب است و اجماع که اراده جازم باشد نسبت به شوق که میل موکد است قریب است و نسبت به قوه عامله بعید است. یا مبدا ء کل. ذات حق تعالی که مبدا ء المبادی است، مبدا ء اسما ء کلی کون را گویند در مقابل معاد که اسما ء کلی الهی را نامند و آمدن سالک از راه اسما ء کلی کونی بود که مبدا ء اوست و رجوع او از راه اسما ء کلی الهی باشد که معاد اوست. یا مبدا ء فیاض. یا مبدا ء وجود. الف - ذات حق. ب - عقول مجرده، نقطه ای که فواصل نقاط دیگر را از آن اندازه گیرند، زمانی که فواصل زمانهای دیگر را از آن حساب کنند.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر