معنی مبتسم در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

مبتسم. [م ُ ت َ س ِ] (ع ص) دندان سپیدکننده. (منتهی الارب) (آنندراج) (غیاث). خندان لب. خنده ناک. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). تبسم کننده و زیر لب خنده کننده. (ناظم الاطباء). شکفتگی کننده. (آنندراج) (غیاث).

فرهنگ معین

(مُ تَ س) [ع.] (اِفا.) تبسم کننده.

فرهنگ عمید

متبسم

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ شگفتگی کننده، دندان سپید کننده (اسم) شکفنده شکفتگی کننده، تبسم کننده شکرخند زننده.

فرهنگ فارسی آزاد

مُبتَسِم، با لبخند، مسرور و با تَبَسُّم،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر