معنی مبالغه کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
مترادف و متضاد زبان فارسی
زیادهروی کردن، تندروی کردن، افراط کردن، اغراق کردن، کوشش بسیار کردن، جهد بسیار کردن،
(متضاد) تفریط کردن
فرهنگ فارسی هوشیار
کوش کوشیدن، گزافیدن مکاسیدن (مصدر) کوشش بسیار کردن جهد بلیغ کردن: ضرابیان در تجدید زر و منافع ضرابخانه مبالغه میکردند، افراط کردن زیاده روی کردن.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.