معنی مبارزه کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

مترادف و متضاد زبان فارسی

جنگیدن، رزمیدن، فعالیت سیاسی کردن، ستیز کردن، ستیزیدن، تلاش کردن، کوشیدن، مسابقه دادن

فرهنگ فارسی هوشیار

(مصدر) کارزار کردن جنگیدن.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر