معنی مبارزه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

مبارزه. [م ُ رَ زَ / رِ زِ] (از ع، اِمص) از مُبارَزَه عربی. رجوع به ماده ٔ بعد شود.

فرهنگ معین

(مص ل.) جنگیدن، کارزار کردن، (اِمص.) محاربه. [خوانش: (مُ رِ زِ) [ع. مبارزه]]

فرهنگ عمید

جنگ کردن با یکدیگر برای شکست حریف،
برای رسیدن به هدفی تلاش کردن،

حل جدول

رزم، محاربه، پیکار

رزم

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

پیکار، چالش، ستیز، نبرد

مترادف و متضاد زبان فارسی

جنگ، رزم، کارزار، محاربه، ناورد، نبرد، جنگیدن، رزمیدن

فرهنگ فارسی هوشیار

نبرد کردن با یکدیگر

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر