معنی مبادله کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
مبادله کردن. [م ُ دَ / دِ ل َ / ل ِ ک َ دَ] (مص مرکب) چیزی به کسی دادن و به جای آن چیز دیگر گرفتن و معاوضه کردن. (ناظم الاطباء). || (اصطلاح بانکی) تبدیل کردن پول رایج کشوری را با پول رایج دیگر. و رجوع به مبادله و مبادله شود.
مترادف و متضاد زبان فارسی
ردوبدل کردن، تعویض کردن، عوض کردن، تبدیل کردن
فرهنگ فارسی هوشیار
ور تنیدن داد و ستد کردن (مصدر) معاوضه کردن چیزی را، تبدیل کردن وجه رایج کشور دیگر.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.