معنی مباحث در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

مباحث. [م َ ح ِ] (ع اِ) ج ِ مَبحَث و فارسیان بمعنی بحث استعمال کنند. (آنندراج). ج ِ مبحث. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء):
مباحثی که در آن حلقه ٔ جنون میرفت
ورای مدرسه و قیل و قال مسئله بود.
حافظ (از آنندراج).
|| مباحث البقر؛ زمین بی آب و گیاه یا جای غیرمعلوم. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). یقال: ترکته مباحث البقر؛ای بحیث لایدری این هو. (منتهی الارب)، یعنی گذاشتم او را در جائی که نمیداند کجاست. (ناظم الاطباء). و رجوع به مبحث شود.

مباحث. [م ُ ح ِ] (ع ص) بحث کننده. (ناظم الاطباء). بحث کننده. ج، مباحثین.

فرهنگ معین

(مَ حِ) [ع.] (اِ.) جِ مبحث.

فرهنگ عمید

مبحث

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

گفتگوها

مترادف و متضاد زبان فارسی

گفتگوها، مبحث‌ها، مقولات، مقوله‌ها، موضوعات، جستارها، فصول، بخش‌ها

فرهنگ فارسی هوشیار

جمع مبحث، موضوعات مورد بحث بحث کننده

فرهنگ فارسی آزاد

مُباحِث، بحث کننده، کاوش کننده، تحقیق کننده،

مَباحِث، محل های بحث و تحقیق، موضوع های بحث یا درس، بحث ها (مفرد: مَبحَث)،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری