معنی ماچ در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ماچ. (اِ) بوسه. (جهانگیری). بوسه و قبله. (ناظم الاطباء). بوسه است که به عربی قُبله گویند. (برهان). بوسه و مصدر آن ماچیدن است. (از آنندراج). بوس. بوسه. قبله. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- ماچ و بوسه، بوس. ماچ. بوسه ای چند.

فرهنگ معین

(اِ.) بوسه، بوسه ای که معمولاً با صدا همراه است.،~ مالی کردن پیاپی بوسیدن.

فرهنگ عمید

بوسه،
* ماچ کردن: (مصدر متعدی) [عامیانه] بوسیدن،

حل جدول

بوسه.

بوسه خودمانی

بوسه خودمانی، بوسه

مترادف و متضاد زبان فارسی

بوس، بوسه

گویش مازندرانی

بوسه

فرهنگ فارسی هوشیار

بوسه و قبله، بوس، ماچیدن

فرهنگ عوامانه

بوسه است.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری