معنی ماوی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ماوی. [وی ی] (ع ص نسبی) منسوب به ماء. مائی. (از منتهی الارب). نسبت است به ماء. مائی. ماهی ّ. (از اقرب الموارد). و رجوع به ماء شود.

ماوی. [وی ی] (ع اِ) ج ِ ماویَّه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به ماویه شود.

ماوی. (اِخ) دهی از دهستان بهمئی سردسیر است که در بخش کهکیلویه ٔ شهرستان بهبهان واقع است و 250 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).

حل جدول

لطفا شماره مجله و صفحه را بنویسید

فرهنگ فارسی هوشیار

منسوب به ما، مائی

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر