معنی ماه خد در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
ماه خد. [خ َدد] (ص مرکب) ماه چهر. ماه چهره. ماهرو. ماهرخ. ماه رخسار. ماه طلعت. ماه سیما. ماه منظر: جوانی دید سروقد، ماه خد، گلعذار، آفتاب رخسار. (سندبادنامه ص 104).
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.