معنی ماه جبین در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
ماه جبین. [ج َ] (ص مرکب) کسی که پیشانی وی مانند ماه درخشان و تابان باشد. (ناظم الاطباء):
چون فلک هرکه برد سجده ٔ خاک در تو
شود از خاصیت خاک درت ماه جبین.
سلمان ساوجی.
|| ازاسمای محبوب است. (آنندراج). معشوق زیباروی:
خورشید نماینده بتی، ماه جبینی
کافوربناگوش مهی، مشک عذاری.
سنائی.
فرهنگ فارسی هوشیار
ماه پیشانی کسی که پیشانیش مانند ماه (قمر) درخشان باشد معشوق زیبا روی: خورشید نماینده بتی ماه جبینی کافور بنا گوش مهی مشک عذاری. (سنائی. چا. مصف. 324)
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.