معنی ماندگی افکندن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ماندگی افکندن. [دَ / دِ اَ ک َ دَ] (مص مرکب) رفع خستگی کردن. استراحت کردن. خستگی گرفتن. (به معنی متداول امروز). استجمام. (منتهی الارب):
بیاسای تا ماندگی بفکنی
به دانش مرا مغز و جان آکنی.
فردوسی.
بدم مانده ٔ راه و می خوردنم
بدان بد که تا ماندگی بفکنم.
اسدی.

فرهنگ فارسی هوشیار

(مصدر) رفع خستگی کردن استراحت کردن.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر