ماله در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
افزاری که بنایان و گلکاران با آن کاهگل و گچ و آهن را بر دیوار و غیره مالند و آن را انواع است، تخته ای که برزیگران بر زمین شیار کرده کشند تا کلوخ های آن را نرم کنند و زمین را هموار سازند، افزاری که جولاهگان از خس مانند جاروب و لیف [خوانش: (لِ) (اِ.)]
(لَ یا لِ) (ص.) پر، لبریز، لبالب، مق. خوله.
فرهنگ عمید
افزاری که بَنّا با آن گل یا گچ میمالد،
(کشاورزی) تختۀ بلندی که کشاورزان با آن زمینهای شیارشده را هموار میکنند،
[قدیمی] آلتی که با آن پارچه را آهار میزنند،
پُر، لبالب،
حل جدول
ابزار بنایی
گویش مازندرانی
نشانه، ردپا، مکان، ابزار بنایی
فرهنگ فارسی هوشیار
ابزاری که بنایان بدان گل بمالند و دیوار خانه را سفید کنند
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.