معنی ماستابه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ماستابه. [ب َ / ب ِ] (اِمرکب) ماستاوه. دوغ صاف شده ٔ ستبر کرده ٔ خشک کرده. (ناظم الاطباء). دوغ. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || ماستبا. آش ماست. (ناظم الاطباء). دوغبا. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مضیره. (زمخشری، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || آب که از ماست جدا شود در مدتی چون ماست زده را برگیرند. آب که ازماست دست خورده زهد. آبی که از ماست جدا شود با چکیدن از کیسه و جز آن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر