معنی ماساژ دادن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ماساژ دادن. [دَ] (مص مرکب) مالش دادن عضوی با دست یا با وسائل طبی، برای تولید آرامش و رفع کوفتگی و خستگی یا برای لاغر شدن عضو. مشت و مال دادن. و رجوع به ماساژ شود.

مترادف و متضاد زبان فارسی

مالش‌دادن، مشت‌ومال کردن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر