معنی مارق در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

مارق. [رِ] (ع ص) آن تیر که از نشانه بگذرد و بیفتد. (مهذب الاسماء). بیرون گذرنده از نشانه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || مرتد و خارج شده از دین. ج، مارقون، مُرّاق. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بیرون شده از دین و سنت. ج، مارقین. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). از دین بیرون رونده و گمراه. (غیاث) (آنندراج). || ایضاً بمعنی عالم نافذ در هر چیز که کژ نرود. (از اقرب الموارد).

مترادف و متضاد زبان فارسی

مرتد، ازدین‌برگشته، منحرف

فرهنگ فارسی آزاد

مارِق، شکننده عهد و پیمان، خارج شونده از دین و از راه حق (جمع: مُرّاق)،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر