معنی ماتم‌زده، ماتمزده در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

مترادف و متضاد زبان فارسی

تعزیت‌دار، داغدار، سوگوار، عزادار، ماتم‌دار، ماتمی، مصیبت‌دیده، مصیبت‌زده، مصیبت‌رسیده، اندوهگین، غمگین، محزون

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر