معنی لیاق در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

لیاق. [ل ِ] (ع اِ) شعله ٔ آتش. (منتهی الارب). || آب دوات. (مهذب الاسماء).

لیاق. [ل َ] (ع اِمص) پایداری و ثبات در امور و همیشگی بودن در آن. || (اِ) چراگاه و منه: ما بالارض لیاق ٌ؛ یعنی چراگاهی نیست در آن. (منتهی الارب). مرتع. (مهذب الاسماء).

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ چرا گاه، پایداری ایستادگی در کار آفرازه آلاو

فرهنگ فارسی آزاد

لِیاق، شعله آتش،

لَیاق، غیر از معانی مصدری، ثبات و استقامت در امور، چراگاه و مرتع،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر