معنی لگام دادن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

لگام دادن. [ل ُ / ل ِ دَ] (مص مرکب) فروگذاشتن لگام: اسفاف، لگام دادن اسب را. (منتهی الارب). || حمله کردن و متوجه شدن. (برهان):
همه ملک ایران مرا شد تمام
به هندوستان داد خواهم لگام.
نظامی (از آنندراج).

فرهنگ فارسی هوشیار

(مصدر) فرو گذاشتن لگام و افسر را، رفتن به سویی توجه کردن: همه ملک ایران مرا شد تمام به هندوستان داد خواهم لگام. (نظامی آنند لغ)

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر