معنی لک و لک کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
لک و لک کردن. [ل ِک ْ ک ُ ل ِ ک َ دَ] (مص مرکب) با رنج و بی پولی و بی اسبابی گذرانیدن. با مایه ٔ کم یا اسبابی نارسا کاری ورزیدن یا عمر گذاشتن. با مبلغی ناچیز امرار معاش کردن: باهمین مواجب کم لک و لکی می کنم تا ببینم چه میشود.
فرهنگ فارسی هوشیار
(مصدر) کاری را آهسته و بتانی انجام دادن، با رنج و تهیدستی عمر گذرانیدن: با همین مواجب کم لک و لکی میکنم تاببینم چه میشود.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.