معنی لکه دار کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
لکه دار کردن. [ل َک ْ ک َ / ک ِ ک َ دَ] (مص مرکب) لکه دار کردن نام و ناموس و عرض و جز آن از کسی، تهمتی بر او نهادن. زشت گردانیدن.
فرهنگ فارسی هوشیار
(مصدر) دارای لکه کردن داغ دار کردن، متهم و رسوا کردن: ازدواج با این زن حیثیت ترا لکه دار میکند.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.