لوچی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
لوچی. (حامص) حالت و چگونگی لوچ. کژچشمی. دوبینی. احولی. حَوَل. چپی. دوبینندگی. کلاژکی. کج بینی. لوشی.
فرهنگ عمید
لوچ بودن،
حل جدول
نوعی اختلال بینایی
مترادف و متضاد زبان فارسی
احولی، دوبینی، کاژی
فرهنگ فارسی هوشیار
احولی دوبینی.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.