لم دادن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
لم دادن. [ل َ دَ] (مص مرکب) یک بری بر بالش یا مخده ای تکیه کردن برای تمدد اعصاب. لمیدن. به راحت به یک سوی بدن نیمه دراز کشیدن.
- در ماشین های شخصی لم دادن یا لمیدن، یک بری تکیه کردن.
فرهنگ معین
(لَ. دَ) (مص ل.) (عا.) تکیه دادن.
حل جدول
درجایی به راحتی تکیه دادن و افتادن.
در جایی به راحتی تکیه دادن و افتادن
فرهنگ فارسی هوشیار
(مصدر) بر بالش یا مخده یا صندلی راحتی و غیره برای تمدداعصاب و استراحت تکیه کردن لمیدن: ساعتها پای کرسی لم میداد و دل نمی کند.
فرهنگ عوامانه
درجایی به راحتی تکیه دادن و افتادن است.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.