معنی لقمه ٔ قاضی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
لقمه ٔ قاضی. [ل ُ م َ / م ِ ی ِ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) بزماورد. زماورد. نواله. نرگس خوان. نرجس المائده. مُیسر. مهنّا. نواله. نرگسه خوان. لقمه ٔ خلیفه. و رجوع به لقمه ٔ خلیفه و بزماورد شود.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.