معنی لقمه شمار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

لقمه شمار. [ل ُ م َ / م ِ ش ُ] (نف مرکب) کسی که به ضیافت اغنیا بی طلب رود و لقمه شمارد. (آنندراج). || بخیل که لقمه ٔ مهمان شمارد:
لقمه مستان ز دست لقمه شمار
کز چنین لقمه داشت لقمان عار.
اوحدی.

فرهنگ معین

کسی که بی دعوت به مهمانی رود.2- بخیل، خسیس. [خوانش: (~. شُ) [ع - فا.] (ص فا.)]

فرهنگ عمید

آن‌که لقمه‌هایی را که مهمان به ‌دهان می‌گذارد بشمارد،
[مجاز] بخیل، خسیس: لقمه مستان ز دست لقمه‌شمار / کز چنان لقمه داشت لقمان عار (اوحدی: ۵۳۶)،

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ مهمان ناخوانده، زفت که نواله ی میهمان شمارد (صفت) کسی که بی دعوت بمهمانی اغنیا رود، آنکه لقمه مهمان شمارد بخیل ممسک: لقمه مستان ز دست لقمه شمار کز چنین لقمه داشت لقمان عار. (اوحدی لغ. )

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر