معنی لفت دادن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

لفت دادن. [ل ِ دَ] (مص مرکب) بهم زدن. زیر و رو کردن. جنبانیدن از جای خود: انگورها را لفتش مده غُجمه مِرَه، یعنی زیر و رو مکن و مجنبان انگورها را که حبه حبه خواهد شد و حبه ها از خوشه ها جدا میشود (به لهجه ٔ خراسانی). || لفت دادن کاری یا سخنی یا چیزی را؛ بی فایدتی و علتی به درازا کشیدن آن. بیش از حد لزوم از آن گفتن. اغراق در امری درآوردن. بیش از آنچه هست نمودن. رجوع به لفت و لعاب دادن و لفتش دادن شود.

فرهنگ معین

(لِ. دَ) (مص م.) (عا.) طول دادن کاری.

فرهنگ فارسی هوشیار

بهم زدن، زیر و رو کردن، بیش از آنچه هست نمودن، لعاب دادن و لفتش دادن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر