معنی لحظه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

یک چشم به هم زدن، یک دم، جمع لحظات. [خوانش: (لَ ظَ یا ظِ) [ع. لحظه] (اِ.)]

فرهنگ عمید

یک چشم به‌ هم زدن، یک‌دم،

حل جدول

آن

آن، دم

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

دم

مترادف و متضاد زبان فارسی

آن، ثانیه، حین، دقیقه، دم، لمحه، نفس، وقت، وهله

فرهنگ فارسی هوشیار

یکبار نگاه کردن بگوشه چشم، طرفه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر