معنی لت لت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
لت لت. [ل َ ل َ] (ص مرکب) لخت لخت. پاره پاره:
جغد که با باز و با کلنگان پرد
بشکندش پر و مرز گردد لت لت.
عسجدی.
... دارد چو... خواجه ش لت لت
ریشی دارد چو ماله آلوده به بت.
عماره (از لغت نامه ٔ اسدی).
فرهنگ معین
(لَ. لَ) (ص مر.) لخت لخت، پاره پاره.
فرهنگ فارسی هوشیار
لخت لخت، پاره پاره
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.