معنی لابه گری در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لابه گری. [ب َ / ب ِ گ َ] (حامص مرکب) تملّق. تبصبص. اسدی در لغت نامه گوید: لامانی و لاوه، چاپلوسی و لابه گری بود در پذیرفتن و بجا نیاوردن (؟):
هر چه در خانه داشت ما حضری
پیشش آورد و کرد لابه گری.
نظامی.
پس یقین گشتش که مطلق آن سریست
چاره او را بعد از این لابه گریست.
مولوی.
تضرع، زاری،
چاپلوسی،
تضرع زاری، چاپلوسی تملق: پس یقین گشتش که مطلق آن سریست چاره او را بعد ازین لابه گریست. (مثنوی لغ. ) -3 مکر خدعه فریب.