معنی لابه کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

لابه کردن. [ب َ / ب ِ ک دَ] (مص مرکب) لابه ساختن. زاری و خواهش کردن:
کرد عیسی لابه ایشان را که این
دائم است او گم نگردد از زمین.
مولوی.
پیش کمان ابرویش لابه همی کنم ولی
گوشه کشیده است از آن گوش به من نمیکند.
حافظ.

فرهنگ فارسی هوشیار

(مصدر) تضرع کردن زاری کردن: تر و خشک یکسان همی بدرود و گر لابه سازی همی نشنود. (شا. لغ. )، درخواست کردن التماس کردن. -3 تملق گفتن چاپلوسی کردن. -4 فریب دادن.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر