معنی قیوم در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

قیوم. [ق َی ْ یو] (ع ص) بیمانند و بی همتا. (منتهی الارب). بسیار قائم. (فرهنگ فارسی معین).

قیوم. [ق َی ْ یو] (اِخ) نامی از نامهای خدای تعالی. (منتهی الارب).

فرهنگ معین

(قَ یُّ) [ع.] (ص.) از نام های خداوند به معنای قائم به ذات.

فرهنگ عمید

پاینده، قائم‌به‌ذات،
(اسم، صفت) از نام‌های باری‌تعالی،

مترادف و متضاد زبان فارسی

پایا، پاینده، جاوید، لایزال،
(متضاد) فانی

فرهنگ فارسی هوشیار

پاینده، قائم بذات

فرهنگ فارسی آزاد

قَیُّومْ، بی آغاز- قائم به ذات- پاینده- بی نیاز- در آثار حضرت اعلی و حضرت بهاءالله کلمه قائم به حضرت ربّ اعلی و قیّوم به حضرت بهاءالله اطلاق شده است. در آثار حضرت ربّ اعلی در مقامی به خود آن حضرت نیز اطلاق گشته است،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر