معنی قیلوله در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

(قَ لَ یا لِ) [ع. قیلوله] (اِ.) خواب نیمروز، خواب پیش از ظهر.

فرهنگ عمید

خوابیدن در نیمروز،
(اسم) خواب نیمروز،
(اسم) خواب،

حل جدول

خواب نیمروز

خواب نیم روز

مترادف و متضاد زبان فارسی

خواب‌پیشین

فرهنگ فارسی هوشیار

خواب نیمروز خواب چاشتگاه ‎ (مصدر) نیمروزان خفتن، (اسم) خواب چاشتگاه: امیر محمود چون بدین حال واقف گشت وقت قیلوله به خرگاه آمد و این سخن با نوشتگین خاصه خادم بگفت. توضیح از این عبارت چهار مقاله بر می آید که به معنی خواب بعد از ظهر هم استعمال می شده: پس بدیوان تا نماز پیشین بماندی. و چون بازگشتی بخوان آمدی. جماعتی با او نان بخوردندی. پس به قیلوله مشغول شدی و چون برخاستی نماز بکردی و پیش شاهنشاه شدی و تا نماز دیگر پیش او مفاوضه و محاوره بودی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر