معنی قویسم در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

قویسم. [ق ُ وَ س ِ] (اِخ) ابن علی تونسی محقق.از فقیهان تونس است. وی زمانی بتدریس اشتغال داشت وکتابهایی تألیف کرد. مهمترین آنها از این قرارند: 1- سمط اللاَّلی فی تعریف ما بالشفاء من الرجال، این کتاب در ده جزء است و در آن سیره ٔ پیغمبر و شرح احوال صحابیان و تابعیان و محدثان و فقیهان و شاعران و جز آنهاست. 2- اصابه الغرض. 3- رساله المواقیت و مآخذها من السنه. تولد وی بسال 1033 هَ. ق. و وفات 1114 هَ. ق. اتفاق افتاد. (الاعلام زرکلی ج 3 ص 799).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر