معنی قواطع در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

قواطع. [ق َ طِ] (ع ص، اِ) ج ِ قاطعه. رجوع به قاطعه شود. || مرغان که از بلاد سردسیر به گرمسیر روند یابرعکس آن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج).

فرهنگ عمید

قاطعه
[مجاز] راهزنان،

فرهنگ فارسی هوشیار

(تک: قاطع قاطعه) و پرندگان فرا پرواز (مهاجر)

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر