معنی قهرمان کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
قهرمان کردن. [ق َ رَ ک َ دَ] (مص مرکب) فرمانروا کردن. || کارفرما کردن. || پهلوان شناختن. || نگهبان کردن. محافظ و مراقب ساختن. (فرهنگ فارسی معین).
فرهنگ فارسی هوشیار
فرمانروا کردن، کار فرمانروا کردن، پهلوان شناختن، نگهبان کردن محافظ و مراقب ساختن: گرگ را بر میش کردن قهرمان باشد ز جهل گربه را بر پیه کردن پاسبان باشد خطا.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.